RSS

بایگانی برچسب‌ها: freedom

Why to use Emacs when we have IDEs

کامنتی که در رابطه با یکی‌ از پست‌های سایت Linux Review گذشتم ، اینکه چرا اساسا چرا بریم سراغ یه چی‌ Emacs مثل وقتی‌ IDE کلی‌ وجود داره …

بذارید اول یه کم خطوط رو مشخص کنیم …
یه زمانی‌ شما میخوای کارت راه بیفته ، دردسر هم نداشته باشی‌ ، میری سراغ ویندوز . یک سری محدودیت داره ، اما کارت رو در نهایت لنگ نمیذاره . این از دوستانی که میگن به چه درد می‌خوره . اگر دارین دنبال دردی میگردین که لینوکس ازتون دوا کنه بدونید که خیلی‌ چیزی پیدا نمیکنید . دردی دوا نمی‌کنه که هیچ مسلما همه دیدیم لینوکس کار‌هایی‌ رو که ساعت‌ها درگیر رفع یه مشکل از سیستم یا پیدا کردن یه جایگزین واسه یه نرم افزار ویندوزی و یا … میشن .
همین الان یه توقف بکنید و فکر کنید که پس ما چرا داریم از لینوکس استفاده میکنی‌ …

استالمن وقتی‌ می‌خواد گنو رو تعریف کنه میگه که "کل پروژه در واقع یک هک بزرگه، کاری بزرگ از سر هوشمندیِ شورشی و بازیگوشانه برای بهتر کردن جامعه"

من به شخصه بعد از چند سال کار کردن با لینوکس ( و ایام اخیر به طور مداوم بدون ویندوز ، به جز یک بار برای بازی لیمبو 🙂 میگم : من با لینوکس کار می‌کنه چون لذت بخشه ، چون fun-e، چون باعث می‌شه فکر کنی‌ ، با لینوکس کار کردن درست مثل کتاب خوندنه ، مثل موسیقی گوش دادنه . آقا لینوکس حال میده . هوشمندی تو طراحی تک تک عناصرش به چشم می‌خوره و مطمئن باشید شمایی‌ که با لینوکس کار می‌کنید ذهن بسیار بسیار بازتری دارید نسبت به کسی‌ که ویندوز باهاش کار می‌کنه !
اما کار به همین سادگی‌‌ها هم نیست . در رابطه با لینوکس یه جمله خوندم که این رو هروقت بحث می‌شه میگم : Linux is hard to lean, easy to use
برادر تویی‌ که پشت بیشتر از هواپیما ملخی ننشستی حالا میخوا‌ی با دو ساعت تمرین یه F-35 برونی ؟ نه بابا !
نرم‌افزار‌های این بستر هم از این قاعده مستثنی نیستن . تا چند سال از VI به عنوان ویرایشگرِ صرف استفاده می‌کردم . اما الان چند وقتی‌ هست با کلی‌ این‌ور اونور کردن ، کد‌های سی‌ و پایتون‌ام رو کلا تو VIM میزنم و برای من واقعا جذابه . حرکت روون دست روی کیبورد ، عدم نیاز به موس ، قابلیت شخصی‌ سازی کردن و خیلی‌ چیز‌های دیگه ( خیلی‌ مفصل ) مهمتر از همه اینکه برای انجام هر کار باید اول فکر کنی‌ ! ( این قابلیت هر روز داره کمتر و کمتر می‌شه )
خلاصه اینکه لینوکس و برنامه‌های تحت این بستر چیزی فراتر از برنامه‌هایی‌ خیلی‌ خوب هستن و اینکه Linux is Fun

http://feedproxy.google.com/~r/LinuxReview/~3/5i2In_VOLzc/

 
بیان دیدگاه

نوشته شده توسط در ژانویه 26, 2012 در عمومی

 

برچسب‌ها: , , , ,

Microsoft

بعد به من میگن چرا میگی‌ مایکروسافت فلان، مایکروسافت بهمان .

تو رو خدا دو سه نمونه رو ببینید :

Browser زده، اسمش رو گذاشته Internet Explorer !
یه سیستم عامل زده ( D: ) که توش پنجره‌های مکینتاش رو کپی کرده، اسمش رو گذاشته Windows !
یه File System جدید ارائه داده، اسمش رو گذاشته NTFS : New Technology File System !
یه برنامه داره برای راه انداختن Distributed File System ، اسمش رو گذاشته Distributed File Systems !

و اما در سمت دیگر …
GNU : GNU’s not UNIX

Firefox ! what is this all about
Ubuntu 😐
SuSE : No one knows how to exactly pronounce it
and so on …

البته نه اینکه قصد ما کم ارزش نشون دادن کارهای بعضا بزرگی باشه که مایکروسافت انجام داده، اما، خب یه کم ریسک وخلاقیت هم خوب چیزیه !

پی‌ نوشت : هرچند اشاره هم بکنیم که هروقت این کمپانی دل به دریا می‌زنه و اسم‌هایی‌ نوآورانه مثل مترو و SkyDrive انتخاب می‌کنه، مشکلات حقوقی امانش نمیدن و …

 
بیان دیدگاه

نوشته شده توسط در دسامبر 26, 2011 در عمومی

 

برچسب‌ها: , , , ,

Why not Facebook

داشتم چرخ میزدم، رسیدم یه جا که یه بنده خدایی درباره فیس بوک، کامنتی گذاشته به شرح زیر :
«در کل این بحث نقض جریم خصوصی خیلی حرف بی موردیه… کسی رو که مجبور نکردن بیاد داخل یک شبکه ی اجتماعی عضو بشه و تا سایز لباس هاش رو هم داخل پروفایلش قرار بده»

این اولین بر نیست که چنین اظهار نظر‌هایی‌ میبینم، تازه این خوبشه. دیدم افرادی که شروع می‌کنن به سخنرانی‌‌های پر طمطراق سرشار از به‌‌ به‌‌ و چه چه که آقا این فیس بوک عجب چیزی هستش، راحت همه چی‌ به اشتراک میذاریم، «همه» هستن، خیلی‌ باحاله، راه‌های دور رو نزدیک کرده و الخ .
نمیدونم یه کم سرچ کردن، یه کم مطالعه کردن و یه کم فکر کردن چقدر می‌تونه سخت باشه . در واقع من نمیدونم اهمیت قائل شدن برای خود چقدر می‌تونه سخت باشه .
شنیدم که خیلی‌‌ها میگن : من که یه کاربر معمولی‌ هستم، اطلاعات من به چه درد فیس بوک می‌خوره ؟ اوج خود هیچ انگاری و حرف بی‌ مورد زدن .
هر کس بنا به شعور خودش تعریفی‌ از آزادی داره . آزادی این نیست که لخت بیایی تو خیابون ( مثال تکراری ! ) یا اینکه پاشی راحت خود کشی‌ کنی‌ و یا اینکه به این و اون فحش بدی .

از نظر من آزادی یعنی مختارانه و مسولانه گرفتن تصمیم و توانایی‌ پایبندی یا گسیختگی از اون .

با این دیدگاه، کار‌هایی‌ که فیس بوک می‌کنه، از جمله اینکه به صراحت و وقیحانه میاد میگه ما اطلاعاتتون رو در اختیار فرد سومی‌ قرار میدیم، چیزی جز از میان بردن حدود شخصی‌ و آزادی فردی نیست . برای نمونه تلاش کن تمام اطلاعاتی که تو فیس بوک داری رو پاک کنی‌ ( دی اکتیو کردن اطلاعات رو پاک نمی‌کنه، و شاید باورت نشه، حتی پاک کردن اطلاعاتت هم کاملا محفوظاتت روی فیس بوک رو پاک نمیکنه ). به طرز غیر قابل باوری تقریبا ناممکنه ( برای منی‌ که تقریبا هیچی‌ روش نداشتم یک روز طول کشید ). در حالی‌ که گوگل با ارائه گوگل داشبرد به راحتی‌ بهت اجازه میده همه اطلاعاتی‌ که داری رو پاک کنی‌ ( هرچند گوگل هم کامل نیست ). با وجود تمام زحماتی که ما برای این پدیده میکشیم (!) حتی حاضر نیست کوچکترین احترامی برای ما قائل باشه .

سیستم تشخص چهرهٔ که ما همگی‌ با کمک هم داریم برای فیس بوک میسازیم می‌تونه به یکی‌ از خطرناک‌ترین ابزارها بشه .
در مورد فیس بوک یه حرف قشنگ هست که میگه : you are its product, not its customer
با ندیده گرفتن و سهل انگاری در مورد چیزی مثل فیس بوک فقط نشون خواهیم که ما چقدر بی‌ اراده و مطیع هستیم .

تجربه کردم و دیدم که خیلی‌‌ها به این حرف‌ها میخندن، اما اگر ما میخوایم جزو افرادی نباشیم که سرمون رو بندازیم پایین تا هر جا دلشون می‌خواد ما رو بکشونن ( می‌خواستم بگم مثل گوسفند، دیدم شاید بد جور باشه )  ، باید برای این جور مسائل اهمیت قائل سهیم .

در نهایت این نوشته رو با یه سخن از ریچارد استالمن به پایان می‌برم که به نظر من سر و ته تمام سایت اجتماعی رو می‌شه از توش در آورد :
Social networks, for lonely people, may only show them how lonely they areWhy should I care ?

مراجع :
http://stallman.org/facebook.html
http://www.fsf.org/facebook

 
بیان دیدگاه

نوشته شده توسط در سپتامبر 11, 2011 در عمومی

 

برچسب‌ها: , ,